http://www.up.vatandownload.com/images/q3fnundhjt5g1npu33il.gif

گرگ و میش (داستان)

در ایام صدارت میرزاتقی خان امیرکبیر روزی احتشام الدوله (خانلر میرزا) عموی ناصرالدین شاه که والی بروجرد بود به تهران آمد و به حضور میرزاتقی خان رسید. امیر از احتشام الدوله پرسید: خانلر میرزا وضع بروجرد چطور است؟

حاکم لرستان جواب داد: قربان اوضاع به قدری امن و امان است که گرگ و میش از یک جوی آب میخورند.

امیر برآشفت و گفت: من میخواهم مملکتی که من صدراعظمش هستم آنقدر امن و امان باشد که گرگی وجود نداشته باشد که در کنار میش آب بخورد. تو میگویی گرگ و میش از یک جوی آب میخورند؟

خانلر میرزا که در قبال این منطق امیرکبیر جوابی نداشت بدهد سرش را پائین

– – – – – – – – –

انداخت و چیزی نگفت.

But we need to look at the line that actually draws the text, line 29 draw

پینگ و بازخورد هر دو بسته اند.
عضو خوراک مطالب شوید مرا در توییتر دنبال کنید!
[uniplace_links]